طولانی شدن عمر انسان، بطور طبیعی همراه با نشستن در غم و اندوه درگذشت اعضای خاندان و اساتید و دوستان است... در ماه گذشته دو آشنای دیرین، که یکی در تبریز، و از تحصیل مقدمات تا تحصیل لمعتین در قم، استاد من بود، و دیگری باز در تبریز که هم مباحثه سیوطی و جامی و در قم، مدتی هم مباحثه ای در شرح لمعه بود.
... آیت الله آقامیرزا کریم ملائی تبریزی، در دورانی که من نوجوان ده ـ دوازده ساله بودم، شاگرد پدرم، آیت الله حاج سید مرتضی خسروشاهی بود که در اطاق بزرگ بیرونی منزل، در خیابان تربیت تبریز، همه روزه به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت.
در آن دوران، من هر روز صبح زود درب منزل بیرونی را برای شاگردان پدر، باز می کردم و هیچوقت یادم نمی رود که «آقامیرزا کریم» نخستین تلمیذی بود که از در وارد می شد و حتی در ایام زمستان که برف تبریز، همه راه ها را، در ساعات اولیه روز بر همگان می بست، نخستین کسی که دل کوه های برف های کوچه ها را می شکافت و به سوی منزل ما می آمد و حلقه آهنی درب بیرونی را به صدا در می آورد، و من برای باز کردن آن می رفتم، آقا میرزا کریم بود که علیرغم مشکلات جسمانی و نقص عضو در پا و دست، پیش از بقیه طلاب و فضلا که در درس مرحوم آیت الله والد شرکت می کردند، به مقصد می رسید و به اطاق سردی که تازه با بخاری هیزمی و یا بخاری «خاک اره» ـ که از ذرات ریز چوب های اره شده روشن و گرم می شد ـ می خواست گرم بشود، وارد می گردید...
کوچه ما ـ کوچه کرباسی در خیابان تربیت تبریز ـ به دلیل اینکه معبر باریکی بود و نوعاً هم اهل محل برف های پشت بام های خود را به آن می ریختند، در واقع به علت تراکم و ارتفاع زیاد برف ها، بسته می شد و گاهی من همراه بچه های محل، آن برف ها را متراکم تر می ساختیم و سپس در وسط کوچه، اطاقک هایی از برف می ساختیم که گاهی به علت سرمای شدید، چندین روز و یا یکی دو هفته پابرجا می ماندند!.. اما شکافنده دل این کوه های بلند برف در کوچه، گام های استوار آقامیرزا کریم بود که با کفش های پوتین مانند خاص خود ـ که به علت نقص عضو می پوشید ـ بر دل برف ها می زد و خود را به مقصد می رساند و در واقع راه را برای دیگران هم باز می کرد و هموار می ساخت...
وقتی در همان سنین نوجوانی، من روی علاقه شخصی، ـ و نه به پیشنهاد کسی ـ خواستم که وارد عالم طلبگی بشوم و جامع المقدمات را شروع کنم، مرحوم پدرم گفت: بهتر است که قبل از رفتن به مدرسه طالبیه دروس مقدماتی را در منزل، و در محضر آقامیرزا کریم تبریزی که زودتر از دیگران در منزل ما حضور می یافت، آغاز کنم و چنین نیز شد... و من از صرف میر تا صمدیه و بعد بخشی از سیوطی را در نزد آن بزرگوار تلمذ کردم...
بعدها که ایشان ـ در 1330 ـ رهسپار قم شد، مجبور شدم که به مدرسه طالبیه بروم و «جامی» را در نزد استادی دیگر یاد بگیرم و حاشیه ملا عبدالله در منطق را در محضر آقا میرزا علی اصغر باغمیشه ای و بخشی از شرح مغنی را هم نزد مرحوم آقا میرزا آقا باغمیشه ای و سپس آقا میرزا علی اکبر نحوی معروف، تلمذ نمودم.
... اتفاقاٌ در همان دوران ها، هم مباحثه ای من مرحوم آیت الله آقا میرزا علی نوری بود که جامی و سپس بخشی از مغنی را با او و در مدرسه طالبیه، مسجد «خاله اوغلو» مباحثه می کردیم... در سال 1332 که به قم آمدم، آقا میرزا کریم و آقا میرزا علی نوری هر دو در قم، و در مدرسه حجتیه سکونت داشتند.. به لطف مرحوم آیت الله آقا شیخ اسحق آستارائی، مدیر مسئول مدرسه حجتیه، اطاقی نیز نصیب حقیر شد و طلبه مظلومی به نام آقا شیخ حیدر، به پیشنهاد آیت الله آقای حاج میرزا یدالله دوزدوزانی(حفظه الله) هم حجره ای من گردید...
معالم و جلد اول و دوم شرح لمعه را باز، بطور خصوصی ـ و یا با حضور چند طلبه دیگر ـ ، در نزد آقا میرزا کریم فراگرفتم و تا مدتی، باز هم مباحثه ای ام، همچنان آقامیرزا علی نوری بود... آقا میرزا کریم ملائی و آقامیرزا علی نوری، هر دو انسان های پاک و وارسته و آراسته به علم و ادب و اخلاق و تعبّد و معرفت و تقوی بودند... هیچگونه داعیه ای، در هیچ زمینه ای از این دو بزرگوار ندیدم و نشنیدم و جز تحصیل و تدریس و تحقیق و کسب علم و نشر فضیلت و معرفت، هدف دیگری را دنبال نکردند و ظاهراً از مال دنیا هم چیزی از خود به یادگار نگذاشتند و زندگی ساده و بی آلایش آنان، با قناعت و مناعت و عزت و کرامت سپری شد چرا که قرار نبود «آبروی فقر و قناعت» را در نزد کسی ببرند! که: ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم بر پادشه بگو که روزی مقدّر است... تا اینکه هر دو دو ماه گذشته، به لقاء حق پیوستند و از قید جهان ماده فارغ و آسوده شدند...
رحمت و مغفرت خداوند سبحان بر هر دو بزرگوار باد که در زندگی طلبگی من، رهنمودهای عملی آنان، در چگونه زیستن و پذیرش سختی های زندگی طلبگی درس هایی برای من بود و من هم در تحصیل علم و اخلاق و هم در تحمل و پذیرا شدن بر سختی ها و مشکلات بی حساب دوران طلبگی، خود را مدیون آن دو بزرگوار می دانم. خداوند هر دو را به فرموده خود: فادخلوا فی عبادی و ادخلوا جنتی، در جنّت ویژه و در کنار عباد خاص خود جای دهد و عاقبت ما را هم در این دنیای پر رنگ و نیرنگ بی ثمر که چیزی «جز لهو و لعب، زینت و تفاخر» ـ و یا بقول امام خمینی: «عدم اندرنامه» ـ نبود، ختم بخیر فرماید: انه سمیع مجیب. سید هادی خسروشاهی
اینک شرح حال کوتاهی که دوست ارجمند، جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ محمد الوان ساز خویی حفظه الله، به درخواست حقیر درباره آن دو بزرگوار نوشته است، که در ادامه میاید :
استاد بی مثال حوزه؛ آیت الله حاج میرزا عبدالکریم ملایی تبریزی
هنوز چند ماهی از رحلت ادیب فرزانه مرحوم میرزا احمد یالقوزآغاجی معروف به «نحوی» نگذشته بود که جامعة علمی حوزه با رحلت اسفبار استاد ممتاز حوزة علمیة قم حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالکریم ملایی تبریزی روبرو گردید. ضمن عرض تسلیت به خانوادة محترم معظمله گوشههایی از زندگی نامة ایشان را ورق میزنیم و به روح بلند ایشان درود میفرستیم. ***
آیت الله حاج میرزا عبد الکریم ملاّیی پور قرجهداغی تبریزی فرزند کربلایی عباسعلی فرزند عبد الکریم در سال 1308 ش مطابق با 1348 ق در شهرستان تبریز دیده به جهان گشود. در 7 سالگی تحصیلات خویش را آغاز نمود و ادبیات فارسی را در محضر پدرش آموخت و سپس وارد حوزة علمیّة تبریز گردید و در مدرسة طالبیه و حسن پادشاه سکنی' نمود و جامع المقدمات و حاشیة ملاّ عبدالله را نزد حاج میرزا علی گوگانی ، سیوطی ، جامی و معالم را نزد حاج میرزا محمود انصاری ، مغنی را نزد آیت الله حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی و مطول را از علاّمه شیخ علی اکبر نحوی فراگرفت و آنگاه با اشتیاق فراوان شرح تجریدالاعتقاد را از آیت الله حاج سیّد محمّد بادکوبهای ، شرح لمعه ، شرح منظومه (قسمت منطق) و رسائل را نزد مرحوم آیت الله حاج سیّد مرتضی خسروشاهی و آیت الله سیّد کاظم شریعتمداری و مکاسب محرمه را نزد آیت الله حاج شیخ حسین شنب غازانی به انجام رسانید و در حالی که 22 سال داشت در سال 1330 ش به شهر قم مهاجرت نمود و به مدت 12 سال در مدرسة حجتیه اقامت گزید .
وی در حوزة علمیّة قم به تکمیل آموختههای خود پرداخت و باقی ماندة شرح منظومه (قسمت حکمت) را نزد علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبایی و قسمت بیع و خیارات مکاسب را از آیت الله حاج میرزا محمّد مجاهدی و آیت الله سیّد شهابالدین مرعشی نجفی و کفایةالاصول را نزد آیت الله سیّد محمّد باقر سلطانی طباطبایی و آیت الله مجاهدی کسب فیض نمود و با دوستان فاضلش آیت الله حاج میرزا علی الهامی کلوانقی، حاج میرزا اسماعیل سرابی و حاج میرزا حسین قزوینی به مباحثه نشست و سپس در جلسات درس خارج فقه و اصول آیت الله حاج آقا حسین بروجردی ، امام خمینی ، آیت الله شیخ عباسعلی شاهرودی ، آیت الله سیّد شهاب الدین مرعشی نجفی و آیت الله سیّد کاظم شریعتمداری حاضر شد و در سایة تلاش و کوشش وافی به دریافت اجازة استنباط و اجتهاد احکام الهی از دو استاد اخیر و اجازة امور حسبیه از آیت الله مجاهدی نائل آمد و خودش نیز به برخی از روحانیون اجازة امور حسبیه داده است.
معظم له فقیهی شاکر، نیکو روش ، پارسا ، پرتلاش، خوش برخودار و عالم عامل بود. وی از اساتید مسلم حوزة علمیّة قم بوده و بیش از 60 سال به تدریس ادبیات عربی ، معالم ، منطق ، تجوید ، لمعه ، رسائل ، مکاسب ، کفایة الاصول و خارج فقه اشتغال ورزید. ایشان نمونه بارز یک بنده شاکر و سپاسگزار بود و با وجود مشکلات جسمی هیچ وقت لب به شکوه و شکایت نگشود و در همه سپاس خدا را دل داشت.
سرانجام این عالم زاهد و وارسته پس از یک دوره نقاهت کوتاه مدت در روز دوشنبه 19 رمضانالمبارک 1431 ق برابر با 8 شهریور ماه 1389 ش در شهرستان قم بدرود حیات گفت و پیکر پاکش پس از انجام مراسم مذهبی و اقامة نماز میت به امامت آیت الله حاج میرزا یدالله دوزدوزانی در جوار امامزاده علی بن جعفر به خاک سپرده شد. به منظور تجلیل از مقام علم و فقاهت و خدمات علمی آن عزیز سفر کرده مراسم مختلفی از سوی علمای عظام و بیت معظمله منعقد گردید و از خدمات علمی ایشان تجلیل به عمل آمد.
عالم و محقق گمنام حوزه؛ محمد الوانساز خوئی
در ماه جمادیالثانی 1431 ق سه تن از فقهای آذربایجانی مقیم حوزة علمیة قم یعنی آیت الله سیّد محمّد مفتی الشیعه، آیت الله سیّد ابوالقاسم پارچینی و آیت الله حاج میرزا علی نوری دارفانی را وداع گفتند و دیدار حضرت دوست شتافتند. در زیر به فرازهایی از زندگی پربار ایشان اشاره میگردد:
***
آیت الله حاج میرزا علی نوری تبریزی فرزند حاج لطف الله در سال 1311 ش برابر با 1351 ق در روستای «طرزم» از توابع شهرستان اهر ، هشت فرسخی تبریز دیده به جهان گشود . روخوانی قرآن را در در همان روستا، نزد میرزا رضا ذاکری آموخت و در سال 1322 ش به تبریز آمد و در مکتب خانة میرزا فرجالله کتب متداوله را یاد گرفت و سپس در دبیرستان فیوضات تا کلاس ششم ادامة تحصیل داد .
در سال 1328 ش وارد مدرسة طالبیه گردید و کلیله و دمنه و قسمتی از مقدمات علوم اسلامی را نزد حاج میرزا علی نمروری ، انموذج را نزد آقای مددی ، سیوطی را نزد میرزا محمّد کاشفی ، میرزا حسین ایوقی و میرزا رسول شاهدی کلیبری ، مغنی را نزد میرزا علی اکبر نحوی و میرزا آقا باغمیشهای و جامی را از میرزا احمد آرباتانی فراگرفت و سپس دروس شرح تجریدالاعتقاد را نزد آیت الله سیّد محمّد بادکوبهای ، جوهر النضید را نزد مرحوم شیخ عمیسه ، مطول را در محضر آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی ، معالم را از حاج میرزا ابوالفضل صدیقی سرابی و سیّد محمّد علی خلخالی ، قوانین الاصول را در خدمت آیت الله سیّد کاظم طباطبایی مشهور به مفید آقا و بخش بیشتر شرح لمعه را نزد آیت الله میرزا جواد آقا سلطان القرایی یاد گرفت و پس از پنج سال سکونت در آن حوزه در 16 شهریور ماه 1333 ش به اتفاق آیت الله سیّد یوسف مدنی تبریزی تبریز را به مقصد شهر مقدس قم ترک گفت و در مدرسة حجتیه سکنی نمود.
وی در حوزة مقدسة قم قسمت باقیماندة لمعه را نزد آیت الله شیخ محمّد حقی سرابی ، رسائل را در محضر آیت الله میرزا ابوالفضل علمایی و آیت الله شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی ، مکاسب و کفایةالاصول را در خدمت آیت الله میرزا باقر مرندی و آیت الله شیخ حسینعلی منتظری و آیت الله میرزا محمّد مجاهدی تبریزی تلمّذ نمود و سپس در حدود سال 1336 ش شروع به تحصیل درس خارج نمود و در این زمینه از درسهای خارج فقه و اصول آیت الله حاج آقا حسین بروجردی ، امام خمینی ، آیت الله سیّد کاظم شریعتمداری ، آیت الله سیّد محمّد رضا گلپایگانی ، آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی ، آیت الله میرزا هاشم آملی ، آیت الله محسنی اراکی (فرید) و آیت الله شیخ محمّد تقی بهجت بهرة کافی برد و از حضرات آیات عظام سیّد محسن حکیم ، سیّد کاظم شریعتمداری ، سیّد محمّد هادی میلانی ، سیّد موسی شبیری زنجانی و شیخ محمّد تقی بهجت اجازة امور حسبیه و نقل اخبار و احادیث دریافت داشت.
از همبحثهای وی که در سطوح مختلف حوزوی به مباحثه علمی پرداختند میتوان به علماء عظام آقایان: میرزا علی نقی روحانی خویی ، دکتر محمود عینالدینی ، سیّد هادی خسروشاهی ، میرزا فتحالله شفاعی ، ملاّ غلامرضا حسنی (امام جمعة محترم ارومیه) ، سیّد محمّد شاهرخی ، سیّد ابوالفضل موسوی تبریزی و میرزا یدالله دوزدوزانی اشاره نمود. وی علاوه بر ایام تبلیغ، به طور مستمر جهت تبلیغ و ارشاد مردم به زادگاه خود و روستاهای منطقة کلیبر و برخی روستاهای اطراف میانه و روستای خونان از توابع بوئین زهرا رفت و آمد داشت به طوری که در این مناطق منشأ آثار خیری از قبیل احداث حمام ، سرویس بهداشتی ، مسجد و جاده کشی گردید و هنوز آثار فرهنگی و عمرانی آن مرحوم در آن مناطق به چشم میخورد، به گونهای که در منطقة کلیبر حدود 76 نفر روحانی و مبلغ به مدیریت وی تحصیل یا فعالیت میکردند.
معظم له از چهرههای گمنام و ممتاز علمی در حوزة علمیة قم بود و در بین فضلا و علمای حوزة مقدسة قم موصوف به علم ، فضل و تقوا بوده است در اندک زمانی که بنده توفیق آشنایی با ایشان را پیدا کردم وی را عالمی متین، خوش برخوردار، باوفا، خوش فکر و متدین یافتم. گاهگاهی ایشان را در خیابان ارم میدیدم که ذکر بر لب دارد و آرام آرام طی مسیر میکند. به محض اینکه متوجه شخص میشد با روی گشاده سلام میکرد و احوالپرسی مینمود. روزی در همان مسیر خواستم کمکش کنم تا زودتر به مقصد برسد، اجازه نداد بنده هر چقدر اصرار کردم باز اجازه نداد و فرمود: هر کسی مسئول بار خودش است.
ایشان بیش از 50 سال در حوزة علمیّة قم حضور فعال داشت و در طول این مدت دارد با تحقیق و تصحیح متون کهن و تدریس کتابهای سیوطی ، مغنی ، شرح لمعه ، مطول ، مختصر ، رسائل و مکاسب محرمه و تربیت شاگردان مستعد مشغول بوده است. عالم ربانی آیت الله حاج میرزا نوری در عصر روز سه شنبه 4 خرداد ماه 1389 ش برابر با 11 جمادیالثانی 1431 ق در شهر مقدس قم در اثر سکتة قلبی جان به جان آفرین تسلیم نمود و به دیدار حضرت حق شتافت.
پیکر پاک ایشان ساعت پنج بعد از ظهر روز چهار شنبه پس از تشییع شایسته از حسینیة شهدا به سمت حرم مطهر حضرت فاطمة معصومه(س) و اقامة نماز میت به امامت دوست و رفیق دیرینش آیت الله حاج میرزا یدالله دوزدوزانی در باغ بهشت به خاک سپرده شد. مراسم ترحیم و تکریم آن بزرگ مرد از طرف بیت آن مرحوم و دفتر آیت الله دوزدوزانی منعقد گردید و از مقام علمی ایشان تجلیل به عمل آمد.
استاد عبدالرحیم عقیقی بخشایشی در پی درگذشت وی مینویسد: ... عالم برجسته و فقیه متواضع و انسان وارستهای از سلالة بزرگان علم و ادب اهر و ارسباران در قرارگاه ابدی جای گرفت. فقدان چنین عالمی فرزانه و محقق متین و استوار در روش و منش که در کنار فعالیتهای علمی برجسته، دارای اخلاق استوار و شجاعت و صداقت کافی داشت ضایعهای بس بزرگ و فقدان بسیار اسفانگیز است برای جوامع علمی و حوزههای شیعه به شمار میرود.
همواره گامهای استوار او را همراه با انجام ذکر و ورد در مسیر خیابان صفائیه در رفت و برگشت میدیدم که با کمال متانت و ادب گام میسپرد و نسبت به ابراز احساسات دوستان و علاقمندان، با کمال ادب و تواضع پاسخ میدهد. او سرشار از معلومات اسلامی بود و در دل خود خیلی از مسائل را داشت ولی نمیتوانست بر حسب شرایط زمانی و مکانیبه زبان آورد یا نمیخواست مستوفی و کامل بیان دارد ولی در درون خود مسائل را کاملاً تجزیه و تحلیل مینمود و به همگان ابراز نمیداشت وقتی اهلی پیدا مینمود بازگو میکرد. انسان بسیار کتوم و رازدار بود او همواره با دوستان قدیمی خود در رفت و آمد و معاشرت کامل بود و در دوستی و رفاقت بسیار وفادار بود. او اهل تبلیغ و مطرح شدن نبود بلکه همواره با دوستان نزدیک خود مکالمه و مشافهه و تبادل معلومات به سر میبرد.
با توجه به وضع زندگی سادهای که داشت چون در زندگی اهل ابراز نیاز پیش این وآن نبود در ایام حیات خویش موفق به چاپ آثار خود نگردید و تنها یک اثر علمی ارزشمندی در 20 مجلد به نام تحقیق و بررسی موسوعة بزرگ مصباح الفقاهه آیت الله حاج آقا رضا همدانی که یک دوره فقه استدلالی و مبسوطی پیرامون کتاب طهارت و صلاة میباشد. این اثر گرانسنگ را با چند تن از فضلا به تحقیق و بررسی و استخراج منابع و مآخذ نشست که دو جلد آن توسط داراحیاء التراث الاسلامی وابسته به آل البیت : به چاپ رسیده است و بقیه تا جلد چهاردهم توسط مؤسسة دیگری به نام مؤسسة جعفری به چاپ رسیده است و الباقی تا جلد بیستم ان شاء الله به زودی به چاپ خواهد رسید.