حاشيهای بر چاپ جديد اثر تاريخی «امام خمينی و جمال عبدالناصر» تاريخنگاری يا سوداگری؟
▪ آیت الله سید هادی خسروشاهی
گسترش دامنه تاریخنگاری یا تاریخ شفاهیگویی درباره ایران توسط عناصر وابسته به رژیم سابق یا افراد مختلف دیگر با گرایشهای خاص مذهبی ـ سیاسی یكی از پدیدههای هدفدار و قابل توجه عصر ماست كه پژوهشگران واقعگرا و مورخان واقعبین بدان توجه و دقت كنند. دهها هزار جلد كتاب درباره تاریخ و حوادث عصر ما توسط عناصری مغرض یا سوداگر به زبانهای گوناگون در كشورهای مختلف تألیف و منتشر شده است كه در ارزیابی و جمعبندی كلی میبینیم هدف اصلی و مشترك آنها دشمنی با اصول و مبانی دینی اصالت انقلاب اسلامی ایران، شخص رهبری و شخصیتهای تأثیرگذار در پیروزی انقلاب است. برای نمونه میتوان اشاره كرد كه در این راستا شاید حدود 100 جلد تاریخ شفاهی توسط بنیاد لاجوردی با همكاری دانشگاه هاروارد و باز دهها جلد تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران در مریلند و بنیاد تاریخ شفاهی یهودیان ایران در امریكا و به زبان فارسی منتشر شده است. البته مؤسسات و بنیادهای به اصطلاح فرهنگی، تاریخی مشابه دیگر نیز با هدف مشترك در كشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه، انگلیس، آلمان، سوئد و...به نوبه خود كتابها و نشریات بیشماری چاپ و منتشر ساختهاند. البته سوداگران با تاریخ یا عمله آماتور ظلمه و قلمزنان حرفهای ـ اجارهای یا مزدوران وابسته به نهادهای خاص و امنیتی در غرب این بار فقط به نقد یا حمله به انقلاب اسلامی یا رهبری آن بسنده نكردهاند، بلكه با تألیف و نشر صدها كتاب به هجمه بیشرمانه بر مبادی و اصول اساسی ادیان، بهخصوص اسلام پرداختهاند كه در میان آنها میتوان از شجاعالدین شفا، محمد امینی، اكبر گنجی، مسعود انصاری، فریدون گیلانی، فرود فولادوند!، مصطفی الموتی، هوشنگ نهاوندی و عناصر مشابه دیگر نام برد.
استاد سید هادی خسروشاهی در کنار امام خمینی - 1343
متأسفانه این سوداگران در این وادی تاریخنگاری از هزاران جلد كتاب و میلیونها مقاله منتشر شده و صدها هزار برنامه تلویزیونی پخش شده توسط امپریالیسم غربی و صهیونیسم بینالمللی به عنوان منابع! و مآخذ بهره میگیرند كه در اصل برای دشمنی با اصول و مبانی انقلاب و آسیبرسانی به مبادی تشیع تهیه و در سراسر جهان منتشر شدهاند. یعنی اخبار، گزارشها، اكاذیب، اتهامات، اباطیل و اوهام منتشرشده بدون هیچ تعقل و تفكری منبع به اصطلاح معتبر این نویسندگان قرار میگیرد كه بهطور طبیعی جمعبندی نهایی اخبار این منابع كذب و مجعول به نفع سوداگران با تاریخ خواهد بود. در بخش رد ادیان، نبوت، قرآن و ائمه شیعه مستندات این گروه خزعبلاتی است كه متأسفانه به عنوان احادیث! در كتب بعضی از قدمای علمای بزرگوار جمعآوری و نقل شده است. بدون آنكه به اسرائیلیاتی بودن این نوع احادیث اشارهای شده باشد. احادیثی كه ابن ابی العوجا یك یهودی عرب طبق نقل كتب معتبر ما شش هزار از این نوع را در میان احادیث موجود وارد كرده است: «قد دسست فی احادیث جدكم سته الاف حدیث...» كه با صد افسوس بزرگان علمای ما در بررسی، تحلیل و رد نهایی آنها هنوز هیچ اقدام مثبت و تأثیربخشی انجام ندادهاند و به همین دلیل به پژوهشگری كه یكی از این روایات مجعول را نپذیرد، اعتراض میشود كه چرا روایت موجود در فلان كتاب معروف شیعه را نپذیرفته است؟ بدون آنكه توجه كنند خود مؤلف آن كتاب اعتراف میكند كه او هر چه را كه منسوب به ائمه(ع) است و به عنوان حدیث و روایت مطرح شده جمعآوری كرده است كه همه آنها نمیتواند مورد قبول باشد. در این باره اشاره به نقش تخریبی و فرقهای بنی سعود در نشر اندیشه وهابیگری و تألیف، چاپ و نشر كتب تفرقهانگیز علیه همه مسلمانان، بهویژه شیعیان ضروری است. بنی سعود علاوه بر كتب و نشریات به اصطلاح مذهبی ـ تبلیغی به نشر كتابهای تفرقهانگیز سیاسی نیز میپردازد كه متأسفانه مركز اصلی آن در مصر قرار دارد و توسط گروههای تكفیری ـ سلفی همراه با كمكهای مالی ـ خیریهای! در میان فقرا به نشر و توزیع آنها میپردازد كه یكی از نمونههای آن كتاب «لله...ثم للتاریخ» است كه با نام جعلی و ادعای از تلامیذ امام خمینی بودن درباره امام خمینی در صدها هزار نسخه چاپ و در بلاد شیخنشینهای حوزه خلیجفارس و كشورهای عربی و آفریقایی به رایگان توزیع كرده است و میكند. علاوه بر آن بنی سعود هزینه چاپ و نشر كتاب سیاسی «عبدالناصر و ثوره ایران»، عبدالناصر و انقلاب ایران را پرداخت كرده و این كتاب چندین بار در قاهره تجدید چاپ و در همه جا پخش شده است. هدف اصلی از نشر این كتاب آسیبرسانی به استقلال رهبری انقلاب در به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی است. مؤلف كتاب به عنوان یكی از نزدیكان جمال عبدالناصر مدعی است عبدالناصر به نهضت امام خمینی(ره) كمك میكرده است! در حالی كه سرهنگ ناصر 14 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرده بود. اینجانب در مدت اقامت سه ساله در قاهره به عنوان مسئول دیپلماتیك ایران در مصر علاوه بر دهها كتابی كه بهطور مستقل یا توسط بعضی از ناشران مصری در معرفی تشیع و انقلاب اسلامی و رهبری آن تهیه و منتشر كردم، كتاب مستقلی هم در پاسخ به ادعای كذب فتحی الدیب! مؤلف ناصری آن كتاب منتشر ساختم كه شامل اتهامات بیاساس و ادعاهای بیپایه و بیمبنا بود و نشر كتاب ما در محافل سیاسی، فرهنگی و مذهبی مصر مورد استقبال و توجه ویژهای قرار گرفت. البته از اتهام دریافت كمك از جمال عبدالناصر در كتابهای فارسی سوداگران با تاریخ علیه امام و انقلاب اسلامی بهرهبرداری شده است و حتی اخیراً در یكی از برنامههای ماهواره رنگارنگ ـ كه برنامههای آن از امریكا پخش میشود ـ دشمنان پا را فراتر نهادند و از دریافت كمك از معمر قذافی، دیكتاتور معدوم لیبی سخن به میان آوردند و سپس حتی پای امریكا هم به میان آورده شد كه گویا 150 میلیون دلار! توسط بنیصدر، قطبزاده و سلامتیان به ادعای گوینده به انقلاب اسلامی ایران كمك كرده است...! یعنی در واقع به علت سكوت غیرمنطقی مسئولان و تاریخنویسان در ایران در تكذیب رسمی و علنی ادعاها و عدم اعلام دروغ بودن كمك 150 هزار دلاری سرهنگ عبدالناصر یا چند میلیون دلاری سرهنگ قذافی این بار مبلغ كمك به 150 میلیون دلار رسیده است كه البته هیچ عاقلی در دروغ بودن آن نمیتواند شك و تردیدی داشته باشد، اما اشتغال ما به خود! در داخل كشور به دشمنان این اجازه را داده است تا همچنان به نشر اكاذیب ادامه دهند...
...اینجانب به نوبه خود و در حد توان فردی نخست كتابی را به عربی تحت عنوان «حقیقه علاقه عبدالناصر و الثوره الاسلامیه» در قاهره منتشر ساختم كه با اسناد و مدارك معتبر كذب ادعای كمك عبدالناصر به انقلاب را ثابت كردم و اینك ترجمه فارسی آن را با ویرایش و مقدمه جدیدی با توجه به نشر اكاذیب و اتهامات جدید در اختیار اهالی فكر، فرهنگ و اصحاب فهم و تاریخ قرار میدهم و داوری نهایی را به عهده آنان وامیگذارم.