حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی، مؤلف و مترجم حوزه تاریخ و معارف اسلامی در همایش نکوداشت زنده یادان جلال و شمس آل احمد با عنوان «جلال و شمس؛ روشنفکران متفاوت» طی سخنانی گفت: آشنایی من با جلال به ایامی برمی گردد که وی از حزب توده جدا شده بود و به همراه خلیل ملکی در حزب زحمتکشان بودند. در این ایام من در تبریز بودم و آثار ایشان را مطالعه می کردم. پس از آنکه به قم آمدیم و ارتباطاتمان با تهران زیاد شد، از طریق آیت الله طالقانی و مسجد هدایت با روشنفکران و از جمله جلال آل احمد پیوند خوردیم.
وی ادامه داد: در آن ایام مرحوم آیت الله سید محسن امین عاملی جزوه کوتاهی با نام «التنزیه لاعمال الشبیه» در تحریم قمه زنی و برخی از وجوه دیگر عزاداری منتشر کرده بود و گفته بود که به حکم عقل و شرع قمه زنی و زخمی ساختن یر و بدن و نواختن طبل و… حرام است و موجب آن می شود که شیعه را مورد تمسخر قرار داده و وحشی قلمداد کنند. در آن ایام بسیاری از مؤمنین مرحوم امین را متهم به وهابی گری و سنی گری کردند و اشعار بسیاری در ذم وی گفتند. جلال آل احمد در ۲۱ سالگی این جزوه کوتاه را با نام «عزاداری های نامشروع» در سال ۱۳۲۲ ترجمه کرد که در هزار نسخه منتشر شد و به زودی تمام نسخه های آن نایاب شد. بعدها مشخص شد که گروهی از مومنین تمام نسخه های آن را خریده و خمیر کرده اند.
استاد خسروشاهی عنوان کرد: در همان ایام نسخه ای از «عزاداری های نامشروع» جلال به دست بنده رسید که هنوز هم در دستم است و چند سال قبل آن را با مقدمه و ویراست منتشر کردم و البته بعد از چاپ مانند مرحوم امین مبتلای برخی از عوارض آن شدم. زمانی که جلال این رساله را ترجمه کرد، مورد توجه بسیاری از روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی قرار گرفت و معلوم شد که برخی از بزرگان ما هم با آن موافق نبودند. همچنانکه شهید مطهری در جلد اول حماسه حسینی داستانی را نقل کرده که در آن یک روحانی به فردی که در حال قمه زنی است توصیه می کند که این کار را نکند و او جواب می دهد، سالی ۱۲ ماه ما مقلد شماییم و این یک روز شما مقلد ما هستید.
وی اضافه کرد: من جلال را بیش از دو سه بار ندیده ام و یک بار هم تلفنی با او صحبت کرده ام. او یک ضربه فنی بود برای غرب زده های روشنفکرنما. برخی تلاش کردند تا ردیه هایی تحت عناوین «عَرَب زدگی» و … بر او بنویسند و زمانی که ما به او گفتیم تا جواب ردیه ها را بدهد، جواب منفی داد و گفت این ها می خواهند مرا به ردیه نویسی مشغول کنند. بعد از شکست ناسیونالیسم عربی از اسرائیل، برخی در داخل کشور می خواستند این شکست را به حساب اسلام گرایی بگذارند و دنبال بهانه هایی برای مخالفت با اسلام و جریانات اسلام گرا بودند که جلال در مقابل آنان ایستاد و درباره این موضوع موضع گرفت.
وی در ادامه به بیان خاطراتی از ارتباط جلال با امام و انقلاب و نیز ارتباط او با برخی از اهالی فرهنگ پرداخت. از جمله با ذکر خاطره ای از جلال آل احمد و ایرج افشار گفت: زمانی این دو به بوشهر رفته بودند. صبح زود جلال بیدار شده و پای درختی مطلبی را می نوشته است. افشار از او می پرسد که اینها چیست که می نویسی؟ او با طنز پاسخ داده بود خزعبلاتی می نویسم که بعدها اباطیل شناسانی مانند تو از آن نان بخورند.
وی ادامه داد: جلال و شمس آل احمد هر دو همه مراحل روشنفکری را طی کردند و دنیا را دیده و به این نتیجه رسیده بودند که در مکاتب دیگر راه نجات نیست و مکتب حقیقی را در همان بازگشت به خویشتن خویش دیدند.
منبع : سایت صبح هنر
|