در دو ماهنامه اصلاح طلب و اصول گرا، در ضمن گفتگو با دوستان، مطالبی مطرح شده بود که نیاز به توضیح و تصحیح و تکمیل داشت... و این کار در دو موردی که نام حضرت استاد سیدهادی خسروشاهی نیز به میان آمده بود، یادداشت توضیحی به دوستان ارسال گردید، ولی متأسفانه علیرغم گذشت دو ماه! از چاپ این توضیحات در آن دو ماهنامه، خبری نشد و گویا تاریخ را باید آنگونه نوشت که دوستان میخواهند و «سفارش» میدهند!... و تعلیق و تکمیل هم ظاهراً ضرورتی ندارد!! اینک آن دو یادداشت، برای ثبت در تاریخ و تکمیل و تصحیح مطالب آن دو مصاحبه، در سایت مرکز بررسیهای اسلامی منتشر میشود.
سید محمود خسروشاهی – مدیر اجرایی مرکز بررسی های اسلامی
ماهنامه رمز عبور، جناب آقای سردبیر!
با سلام و احترام در شماره 10 مجله «رمز عبور» در ضمن گفتگو با برادر ارجمند جناب آقای تبریزی، نقل قولی از اینجانب به عمل آمده بود که برای تکمیل آن، توضیح زیر که به صورت پرسش و پاسخ درآمده است، تقدیم میگردد. امید آنکه در شماره بعد آن مجله، چاپ شود.
با احترام؛ سید هادی خسروشاهی
تهران
94.3.2
آقای قاسم تبریزی، در مصاحبهای با مجله «رمز عبور» میگوید که حزب توده علیرغم اینکه اطلاعات درباره مسائل و حوادث داشت ولی آن را در اختیار نمیگذاشت و فقط به آقای خسروشاهی تلفن میکرد که اخباری هست!! و من از آقای خسروشاهی پرسیدم گفت: نه! اطلاعاتی در اختیار نمیگذاشت. فقط تلفن میکرد! نظر شما چیست؟
بلی! بنده هم مصاحبه برادر پژوهشگر عزیز را در ماهنامه «رمز عبور» خواندم که به نقل از بنده میگویند: «کیانوری زنگ میزد و به اسم حاجی خودش را معرفی میکرد و فقط میگفت قرار است یک اتفاقی بیفتد ولی خبر را نمیگفت در صورتی که اطلاعاتش را داشتند!» (1)
ولی این تمام مطلب نیست. آقای کیانوری فقط در مواردی حساس و مهم مانند مسئله کودتای نوژه و یا مسئله حمله عراق به ایران، خود تماس میگرفت و به دفتر اینجانب در وزارت ارشاد میآمد و گزارش مکتوب امر را، ضمن توضیحات حضوری، تحویل میداد و در موارد دیگر افرادی از حزب، مانند آقای محمدعلی عموئی و یا شخصی به نام آقای خراسانی، اقدام میکردند.
اینکه تلفن میکردند و میگفتند: خبرهایی هست و بعد هیچ اطلاعاتی نمیدانند، صحیح نیست... البته در تلفن که معقول نبود مطالب حساسی مانند کودتای نوژه مطرح شود، ولی این تلفنها به عنوان «اخبار» بود و بعد گزارشها و اطلاعات مکتوب ارسال میگردید. برای تصحیح تاریخ، اشاره به این نکته ضروری به نظر رسید.
به نظر شما هدف حزب توده از این همکاری اطلاعاتی با نظام جمهوری اسلامی چه بود؟ آیا فقط اجرای دستور «مسکو» بود و یا اینکه برنامه ویژهای را در نظر داشت و به دنبال اجرای آن بود؟
بیتردید برنامه استراتژیک ویژه ای به دنبال آن بود. اجازه دهید که مختصری به تئوری «راه رشد» طرح حزب اشاره کنیم:
در زمان حکومت خروشچف چند نفر از تئوریسینهای حزب کمونیست شوروی مانند پاناماریف، تز جدیدی را به عنوان «راه رشد» مطرح ساختند که تئوری قبلی مارکسیستها را در مورد پیدایش جامعه سوسیالیستی رد میکرد. بنابراین تئوری جامعه پس از مرحله فئودالیسم به مرحله سرمایه داری میرسد و بعد میرود به کمپرادور وابسته و سپس در مرحله تکاملی به سوسیالیسم میرسد و در نقطه آخر به کمونیسم!
چون این تئوری در همه جا تحقق نیافت و مثلاً در «شیلی» سالوادر آلنده در عمل از «راه رشد» به سوسیالیسم رسید و سه سال حکومت کرد تا اینکه امریکاییها با کودتایی به رهبری ژنرال پینوشه او را سرنگون کردند.
طبق نظریه راه رشد غیرسرمایهداری، به جای طی مراحل مختلف، میتوان بر اساس همزیستی مسالمتآمیز و مبارزات غیرمسلحانه و گذار مسالمتآمیز، به سوسیالیسم رسید!
یعنی در پرتو همزیستی مسالمتآمیز، میتوان انقلاب ملی ـ دمکراتیک را راه انداخت و دمکراتها و ملیها را میتوان متحد ساخت و سپس و به تدریج، دمکراتها به اکثریت میرسند و انقلاب سوسیالیسم به دست میآید!. در واقع، در این شرایط دمکراتهای انقلابی با نیروهای ملی همکاری و همراهی میکنند و در نهایت با انتخابات یا کودتا، حکومت را به دست میگیرند!
به عبارت دیگر: از راه رشد میتوان برای پرش به سوی سوسیالیسم، استفاده کرد. اگر در ویتنام پس از سالها نبرد مسلحانه و کشتارهای وحشیانه سوسیالیسم پیروز شد، آلنده بدون توسل به خشونت به همان مرحله رسید و با شرکت در انتخابات نظام سرمایهداری وحشی وابسته به امپریالیسم غرب را در شیلی، سرنگون ساخت و سوسیالیسم پیروز شد!
نوعی از همین نحوه پیروزی را در کودتای یومدین، بر ضد احمد بن بلا، میتوان مشاهده نمود که در آنجا در سیر پایانی به جای روش مسالمتآمیز، از کودتا استفاده شد.
در ایران هم پس از پیروزی انقلاب، حزب توده برای سلب اعتماد نظام به نوعی همکاری، به ویژه در زمینههای اطلاعاتی دست زد و همزمان هم به گسترش تشکیلات خود و ایجاد واحدهای مختلف در کشور و نفوذ در سازمانهای دولتی پرداخت، حزب توده با هدایت حزب مادر! انقلاب ایران را ملی و دمکراتیک خواند و در عمل به اجرای طرح «راه رشد» گرایش یافت و در واقع از آغاز برنامه استراتژیک حزب توده همین پست گرفتن قدرت و حکومت بود؛ ولی راه رسیدن به آن را در جلب اعتماد نظم و تخریب عناصر مخالف میدانست و به همین دلیل آقای کیانوری طرح «حزب توده در خط امام!» را در مقابل دیگر احزاب چپ و یا سیاسی، مرح ساخت و داشت به سرعت پیش میرفت که با طرح ضربتی «برادران» توطئه آن بی نتیجه ماند و چون در نهایت امر طرح اصلی حزب و دبیر کل آن، برای به دست گرفتن قدرت، «کودتا» بود.
مدرکی هم برای این ادعا که حزب توده در فکر کودتا بود، هست یا جنابعالی با تکیه به همان روش «راه رشد» مورد قبول حزب توده، آن را مطرح میکنید؟ آیا حزب توده در آن مقطع توان کودتا را داشت؟
اتفاقاً در این رابطه، شاهد زندهای داریم و آن آقای محمدعلی عموئی است. آقای عموئی که یکی از رابطین با ما بود، جزو گروه و شبکه افسران حزب توده در زمان شاه بود که پس از دستگیری و محاکمه به حبس ابد محکوم گردید و 25 سال تمام در زندان رژیم شاه بود و پس از پیروزی انقلاب، آزاد شد و در کادر رهبری حزب جای گرفت و مسئول روابط عمومی حزب شد و اتفاقاً جزو نخستین افرادی بود که در ضربۀ برادران، دستگیر شد و حقایق بسیاری را افشا کرد و از جمله درباره طرح کودتای حزب کیانوری که قرار بوده در اردیبهشت 1362 انجام گیرد، نکات مهمی را افشا کرد که ما در اینجا فقط سطوری از نوشته او را در این رابطه نقل میکنیم:
«... پیش از ورود به اصل مطلب، یعنی پرداختن به توضیح چگونگی طرح کودتا و تصمیمات متخذه راجع به آن طرح، به جاست مقدمتاً تحلیل حزب را از روند تکامل انقلاب حالات محتمل از نظرات اجتماعی، موضع حزب در قبال هر یک از حالات محتمل و بالاخره مناسبترین سیاست برای حزب قبل از پیدایش فکر کودتا و علت تغییر آن را به اختصار توضیح دهم. به طور کلی تحلیل حزب از روند تکامل انقلاب بر این اصل مبتنی بود که انقلاب ایران با رهبری امام خمینی و روحانیت مبارزی که نزدیکترین پیروان و یاران امام را تشکیل میدادند، دارای محتوایی ضدامپریالیستی، ضداستبدادی و عدالتپژوهانه است. زیرا در همان ضربات نخستین به رژیم پهلوی موفق شده بود بزرگترین و نیرومندترین متحد و پایگاه امپریالیسم امریکا را در هم شکند. سیل انبوه مستشاران 40 هزار نفری او را بیرون بریزید، مراکز استراق سمع و جاسوسی او را تعطیل کند، پیمانهای ننگین سنتو و دو جانبه را لغو کند و بدین ترتیب با یک ضربت زنجیر اسارت وابستگی به امریکا را گسست و به نخستین هدف یعنی «استقلال» دست یافت. با سرنگون کردن رژیم فاسد و دیکتاتوری پهلوی، برچیدن بساط حاکمیت ساواک و تصفیه عناصر مطلقالعنان دستگاه حکومتی سابق، دیوار استبداد فرو ریخت و دومین هدف «آزادی» به دست آمد. تبدیل رژیم ظالمانه دیرپای شاهنشاهی به جمهوری اسلامی ایران و عرضه [...] محتوای جمهوری اسلامی ایران به وسیله یک قانون اساسی که عمده ترین خواستها و آرزوهایی طبقات محروم را منعکس میکرد و انجام یک سلسله تصمیمات انقلابی در جهت کوتاهکردن دست غارتگران انحصارات و ملی کردن مؤسسات آنها محتوای سومین قسمت «جمهوری اسلامی ایران» که با اعتقاد حزب عبارت از خصلت عدالت پژوهانه آن بود، به نمایش گذاشته شد.
بر اساس این تحلیل حزب انقلاب را انقلابی ضد امپریالیستی و مردمی ارزیابی میکرد و روند تکامل آن را از لحاظ داخلی تقابل طرفداران عدالت اجتماعی و حقوق طبقات محروم با انجام یک سلسله دگرگونیهای بنیادین به نفع محروم از یک طرف و طرفداران و نمایندگان حفظ مناسبات ستمگرانه میدیدو از لحاظ خارجی با حفظ ویژگی نخستین، تشدید خصلت ضد امپریالیستی این تحلیل بر آن بود که چون انقلاب عملاً امپریالیسم امریکا و امتیازات آن را زیر ضربه گرفته است با وجود شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» باید مورد تأیید و حمایت شوروی قرار گیرد. این اولین ارزیابی نادرست در این تحلیل بود که بعداً با تفصیل بیشتری به آن پرداخته خواهد شد. حزب شعار اساسی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را به مفهوم تأکید بر استقلال تعبیر و آن را تأیید کرد. حال آنکه این شعار با صراحت تمام نفی نظام شرق و غرب، یعنی کمونیسم و سرمایه داری را ...
... قرار شده بود فصل بهار برای انجام کودتا تعیین شود. در این فصل هم روز اول ماه مه (11 اردیبهشت) مناسب ترین روز تشخیص داده شده زیرا با برپا شدن تظاهرات کارگری، امکان بسیج و به خیابان کشیدن مردم بیش از هر وقت دیگر بود. باید توضیح بدهم روز 11 اردیبهشت را نباید قطعی تصور کرد. این روز فقط از نظر امکان بسیج بیشتر مردم به روزهای دیگر ترجیح داشت وگرنه امکان داشت چند روز زودتر یا چندروز بعد از آن دست به کودتا زده شود.این دیر یا زودی بستگی به آمادگی حزب برای شروع عملیات داشت. باید اضافه کنم تا آنجا که مربوط به حزب بود، یازدهم اردیبهشت قطعی بود و حزب خودش را برای این روز آماده میکرد، ولی از آنجا که نیروی حزب به تنهایی شانسی برای موفقیت نداشت، کودتا باید همزمان با عملیات نظامی وسیع در تقریباً همه مرزهای ایران انجام میشد. این عملیات نظامی که شامل هم ارتش شوروی، هم نیروهای نظامی امریکا و همدستانش در منطقه و هم تشدید فعالیت نظامی عراق به عنوان مهم ترین زمینه مساعد برای آغاز کودتا ارزیابی شده بود، هرگونه تسریع یا تأخیر در تاریخ ذکر شده (اول ماه مه) مربوط میشد به این زمینه که عامل اصلی برای به هم خوردن تعادل نیروها تلقی شده بود.
گرچه تاریخ برای یازدهم اردیبهشت 62 تعیین شده بود، ولی چگونگی شروع کودتا بستگی به نحوه ایجاد آن زمینه مساعد داشت که در سؤال قببل توضیح داده شد. این زمینه مساعد به دو صورت میتوانست به وجود آید، یکی اینکه در صورت تشدید عملیقات ضدانقلابیون واسته به آریانا، مستقر در ترکیه و ایجاد اغتشاش بیشتر در آذربایجان غربی شوروی به بهانه تأمین امنیت مرزهای جنوبی اش نیروهای نظامی خود را وارد ایران کند و به دنبال آن آریکا و همدستانش در منطقه همراه با سر و صدای تبلیغاتی خطر شوروی در مقابل جهانیان هر یک دیگریب را به توسعه طلبی و به خطر انداختن امنیت یا منافع حیاتی دیگری متهم میکند. توافق پنهانی خود را به مرحله عمل درمی آورند روشن است با به وجود آمدن چنین وضعی درگیری نیروهای نظامی و مردمی ایران در مناطق مختلف و در جبهه وسیعی اجتناب ناپذیر میشودو در نتیجه تعادل نیرو در داخل میتواند به نفع کودتا تغییر کند و زمینه مساعد فراهم آید شکل دیگر چگونگی شروع کودتا این بود که حملات رزمندگان جمهوری اسلامی ایران به ارتش عراق موجب شود شیوخ خلیج فارس با ادعای به خطر افتادن موجودیت شان، از امریکا تقاضای حمایت نظامی کنند و امریکا نیز با تبلیغات وسیعی علیه ایران نیروهای واکنش سریع را وارد عمل و جنوب ایران را ـ حداقل در حد خلیج فارس و بعضی بنادر ـ اشتغال کند و به دنبال آن ارتش شوروی همراه با تبلیغات ضدامریکایی به بهانه حضور نظامی امریکا وارد ایران شوند و مناطق را به اشغال خود درآورند و بدین ترتیب زمینه لازم برای کودتا فراهم شود. با توجه به جبهه داخلی از لحاظ نظامی بسیج مردم به بهانه اول ماه مه، توأم با شعارهای ضد امریکایی آغاز مناسبی بود که در پوشش آن حزب به مجلس، مقر ریاست جمهوری و نخست وزیری بپردازد و بلافاصله تغییر دولت، وفاداری به قانون اساسی، احترام به عقاید و حقوق مردم را اعلام میکند و مردم را به آرامش در پایتخت و جنگ همه جانبه در جبههها فرا میخواند. روشن است بدون دخالت و حمایت مستقیم شوروی کودتا پیش میآمده کمتر قابل پیش بینی بود و بیشتر بستگی به این داشت که آمریکا چنین حکومتی را تحمل کند یا نه. از این به بعد همه چیز بستگی به حدود توافق و اختلاف امریکا و شوروی داشت...» (2)
-----------------------------------------------------------------
-1رمز عبور، شماره 10، صفحه 88، مورخ اردیبهشت 1394.
-2 این شرح در واقع گوشهای از حقایق در طرح کودتای آقای کیانوری را نشان میدهد که برای اثبات ادعای ما ظاهراً کافی است.
|