بسمه تعالی
در دلم بود که بی دوست نمانم هرگز – چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
خبر درگذشت استاد گرانقدر، شادروان دکتر حسین رزمجو قلب همه دوستان و آشنایان و همکاران و دانشجویان ایشان را داغدار کرد. استان خراسان رضوی و شهر مشهد با فقدان او یکی از فرزندان فرهیخته و مؤمن و خدمتگزار خود را از دست داد. رزمجو استادی دانشمند، نویسنده ای خوش قلم و مدیری پرکار بود. کارنامه ی روشن زندگانی او گواه روشن این مدعاست. حضور وی در کرسی تدریس ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد، تألیف ده ها کتاب دینی و ادبی و علمی و مدیریت آموزش و پرورش استان خراسان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سپس ریاست دفتر نمایندگی یونسکو در ایران، تنها گوشه ای از کارنامه ی موفق زندگانی مؤمنانه و مخلصانه اوست.
اینجانب که خود را در مصیبت در گذشت وی داغدار می دانم نخستین بار در سال ۱۳۴۶ با خواندن کتاب « این است موانع راه» مراتب تعهد و فضل و قوت قلم ایشان را تصدیق و تحسین کردم. در سال ۱۳۶۱ از استاد و شادروان احمد احمدی بیرجندی و استادان دکتر محمد مهدی رکنی و ابراهیم عقدائی در خواست کردم تألیف کتاب های فارسی دبیرستان های سراسر کشور را بر عهده گیرند. این وظیفه به شایسته ترین وجه در شرایط آن روز به انجام رسید و موجب تحکیم پیوند قلبی و افزایش احترام من نسبت به دکتر رزمجو شد.
در سال هایی که در تهران نیز حضور داشتند همکاری نزدیک مستمری که داشتیم زمینه ساز یک دوستی پایدار شد.
دکتر رزمجو در طول عمر شاهد از دست رفتن سه دختر عزیز بود که آن ها یعنی مریم و نسترن و نسرین را «گل های پرپر باغ غمگین» خود نامید و اگر گفته شود با همه ی صبر و تحملی که داشت این سه داغ جگر سوز، وی را از پای در آورد سخن گزافی گفته نشده است.
وظیفه ی خود می دانم در گذشت این استاد دانشمند و مدیر متعهد خدمتگزار انقلاب اسلامی را به همه همشهریان و هموطنان او و نیز به دوستان و همکاران و بازماندگان، به ویژه به همسر ارجمند و گرامی و یگانه فرزند برومند او تسلیت بگویم. امیدوارم فضل و رحمت الهی و عنایت پیامبر و اهل بیت او، خاصه امام هشتم حضرت رضا علیه السلام، در این جهان دستگیر و مددکار او باشد، همان گونه خود او در همه ی عمر در راه توحید و عدالت و بسط تعالیم اسلامی و معارف شیعی کوششی همراه با اخلاص داشت.
غلامعلی حداد عادل
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
۱ /۶ /۱۳۹۴
|