▪ زندهیاد دكتر حسین رزمجو
این نوشته شبه مقالهای است كه نگارنده آن را در سال 1349ش، پس از انتشار كتاب «وحی و نبوت» نوشته مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی به رشته تحریر درآورده است و البته در آغاز قصدش این بود كه آن را از لحاظ كیفی و كمّی مفصلتر و كاملتر كند، اما گرفتاریهای فراوان قبل و بعد از انقلاب این توفیق را از او سلب كرد. لذا نوشتار حاضر كه همان مسوده اولیه است، بدون دستكاری و كاستی و افزایشی اینك به یاد آن استاد فقید تقدیم خوانندگان گرامی جوان میشود. (1)
***
حال و احساس دلشدهای را در نظر آورید كه پس از سالها غم هجران كشیدن و در سوز و گداز عشق به سر بردن بخواهد شرح علاقهمندی و شور و شوق خود را نسبت به مطلوبش در چند جمله نارسا بیان كند یا در عباراتی دست و پا شكسته گزارشی از دلدادگی و رنج فراق خویش را اظهار دارد. این مثال وصفالحال حقیر در نگارش مقالت حاضر نسبت به كتاب مستطاب وحی، نبوت و مؤلف فرزانه آن است. به گفته مولانا جلالالدین مولوی:
من چه گویم یك رگم هشیار نیست
شرح آن یاری كه آن را یار نیست
این نفس جان دامنم برتافتهست
بوی پیراهن یوسف یافتهست
از برای حقِ صحبت سالها
باز گو حالی از آن خوشحالها
نگارنده این سطور وقتی به دوران گذشته عمر خویش میاندیشد و در سایه روشن روزگاران از دست رفته خاطرات نوجوانی و جوانیاش را به یاد میآورد، به عیان مینگرد كه در نخستین روزهای بالندگی و بلوغ در آن ایام شیرین یا به تعبیر مولانا دوران خوشحالها كه ذهن آدمی از دغدغه و فكر زندگی و دل او از اندوه رخدادهای سخت عمر فارغ و تهی است، در آن ایام كه در سیمای محصلی ساده و نو پا، با كولهباری از آرزوهای گنگ و رؤیاهای طلایی سبكبال، سرخوش و امیدوار به دبیرستان میرفت، در گذرگاه زندگی خود با معلمی مهربان و پاكدل كه شعاع پاكی و اخلاص از جبینش ساطع بود و از سخنانش بوی خوش آشنایی به مشام جان میرسید، مواجه شد كه دلیل راه و توانبخش او در شناخت فراز و نشیبهای حیات روحانیاش شده است.
آری، این معلم فرزانه مدرس تعلیمات دینی ما، استاد شریعتی بود كه به ما نوآموختگان كه تازه پای در وادی معرفتآموزی گذارده بودیم، درس خداشناسی، دینباوری و چگونه زیستن میداد.
استاد محمد تقی شریعتی مزینانی
قیافه مردانه و در عین حال روحانی و پرجبروت او نفوذ نگاه و عمق و شیوایی گفتار توأم با زمزمه محبت وی گاه ما را چنان مجذوب و مشتاق میكرد كه بیشتر او را به چشم یك مراد و مرشد روحانی تا یك معلم معمولی مینگریستیم و نصایحش را آویزه گوش دل میساختیم و طبعاً همواره با ترسی آمیخته به احترام در كلاس درسش حاضر میشدیم و گذشته از برخورداری از تعالیم و ارشادات او از محضر گرمش لذت میبردیم.
او ابتدا به عنوان معلم دینی دبیرستانمان و بعدها در سیمای راهشناسی دردآگاه و مفسر و خطیبی دانا رهبرمان شد و در اندك مدتی توانست در سایه رهنمودهای مشفقانه و سازنده خود، بهویژه ضمن سخنرانیهای كانون نشر حقایق اسلامی مشهد و جلسات سیار تفسیر قرآن شاگردانش را مرهون ابدی زحمات و مرید و ارادتمند همیشگی خویش سازد و نتیجتاً در تحول و احیای تفكرات دینی در نسل جوان، بهخصوص در استان خراسان نقشی حیاتی و مؤثر را ایفا كند.
***
لازم به تذكر است، نگارنده را از نگارش این نوشتار و بزرگداشت از مقام والای استاد شریعتی جز بیان حقایقی مسلّم و آنچه را كه از صمیم قلب بدان معتقد است منظور نیست، زیرا كسانی كه استاد را از نزدیك میشناسند و به خلق و خو و روحیات و افكار و عقاید و سادگی و بیآلایشی و بزرگواری و فروتنی او آشنایی دارند، بهخوبی میدانند آن فرزانه دلآگاه بینیاز از اینگونه تمجیدهاست، همچنین شاید واقف باشند كه این حقیر نیز كه یكی از شاگردان كوچك اوست بهواسطه برخورداری اندكی كه از رهنمودهای تربیتی استاد دریافته تاكنون از زمره كسانی نبوده است كه زبان و قلم در مدح صاحبان زر و زور و تزویر یا قدرتهای ظاهری و ارباب و مناصب دنیایی آلوده باشد. بلكه به عكس ـ در همه اوراقی كه تاكنون سیاه و منتشر كرده همیشه خواسته و كوشیده است تا به گفته شاعر مسئول و دانا، حكیم ناصرخسرو قبادیانی: «مرا این قیمتی درّ لفظ دری را به پای خوكان پست» نثار نكند و همّاش بر این بود كه تنها ستایشگر خاندان عصمت و طهارت صاحبان تقوی و فضیلت و خدمتگزاران دین و معرفت باشد و در مقابل به چهره ستایشگران چاپلوس فرصتطلب خاك بپاشد همانگونه كه پیامبر بزرگوارمان توصیه فرموده است: «احثوا التراب فی وجوه المداحین.»
***
سخن از صفات و روحیات استاد تعلیمات دینی و اسلامآموزمان در میان بود و اینكه درسها، سخنرانیها و افاضات او همیشه با مضامین آموزنده و جانبخشی از خداوند و رسول مكرمش(ص) و قرآن مجید توأم میشد و از جمله مباحثی كه آن پیر روشنضمیر بدان سخت دلبسته و مؤمن بود و سالها در گفتارهای كلاسی، رادیویی و مجامع عمومی به كرّات طرح میفرمود و با شور و هیجانی خاص پیرامون آن سخن میگفت مسئله وحی و نبوت بود. رسایی و گرمی و گیرایی كلام او به هنگام تحلیل و شرح و بسط دو واژه وحی و نبوت كه گویی از اعماق جانش برمیخاست و لاجرم بر دلها مینشست، غالباً چنان بود كه روح شنونده را تا مبدأ وحی اوج میداد و با بال و پر اندیشه او را به مهبط وحی و محضر مبارك پیامبران راستین خدا رهنمون میكرد و در این رهگذر معنوی مشام جان صاحبدلان را از روایح گلستان نبوت سرمست میكرد و آتش شوق در خرمن جان دلسوختگان و شیفتگان حقیقت میزد.
او اثبات موضوع وحی و رسالت انبیای الهی را مهمترین مسئله در امر دینباوری و فرهنگ خدامداری میدانست و آرزو داشت روزی بتواند نتیجه زحماتی را كه در این باره كشیده است به صورت كتابی منتشر كند و حاصل تحقیقات خویش را در دسترس همگان، خاصه نسل جوان بگذارد.
خوشبختانه آرزوی دیرینه استاد در تحقق این امر مقدس چندی است جامه عمل پوشیده و هم اكنون كتاب مستطاب و نفیس «وحی و نبوت در پرتو قرآن» به قلم توانای او در 480 صفحه به زیور طبع آراسته و به همت كتابفروشی امیركبیر مشهد و بورس كتاب زینتبخش آثار ارزنده اسلامی به زبان فارسی شده است.
این كتاب كه به شیوه علمی و با استناد به مآخذ و منابعی معتبر و نقل اقوال دانشمندان و فلاسفه خودی و بیگانه مبتنی بر دلایل استوار عقلی و نقلی تألیف شده و به شیوه كتاب خداست، سرفصلهای آن شامل عناوین ذیل است: وحی و نبوت، فرق میان وحی و الهام، رسول و نبی، حقیقت وحی، كیفیت تلقی وحی به فرشتگان و پیامبران، روح و نفس در كتاب و سنت، وحی به افراد عادی، غریزه دینی مكمل وجود آدمی است، احساس احتیاج به انبیا، نیاز عقل به وحی، ایمان به غیب، دعوت و وحدت انبیا، معجزه از ادله نبوت، عصمت انبیا، تأثیر اسلام در ادیان دیگر، نقش اسلام در گسترش علم و فرهنگ بشری، خاتمیت و....
سرآغاز این اثر محققانه كه با انشایی ساده و در عین حال زیبا و بلیغ به ترسیم سیمای كلی كتاب و مباحث مطرح شده در آن، یعنی اثبات صحت وحی و حقانیت رسالت انبیای الهی اختصاص دارد، اینچنین به رشته تحریر درآمده است: «درباره وحی و نبوت دانشمندان هر رشته از قدیم و جدید سخن بسیار گفته و هر دسته به راهی رفتهاند علمی، اخباری، فلسفی و كلامی نویسنده این سطور پس از سالها مطالعه و تحقیق در روشهای مختلف بالاخره به این نتیجه رسیده است كه عالیترین و علمیترین طریقه برای ادراك و اثبات وحی و نبوت بیگمان همان طریقه خود وحی، قرآن است.»
این كتاب عظیم و عجیب همچنان كه در همه امور از عقاید، اخلاق، اعمال و طرز تفكر به راستترین و درستترین طریقه راهنمایی میكند كه «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ» (2) در رشتههای گوناگون علمی نیز مفیدترین و ثمربخشترین روشها را ارائه میدهد. مگر فلاسفه و دانشمندان مبرز غرب برای اثبات اصول عقاید و تعلیم مبانی اخلاق بعد از بررسی سایر روشها اخیراً به راه قرآن بازنگشتهاند؟ (3)
و نیز مگر روش مشاهده و تجربه كه باعث پیشرفتهای سریع و عجیب علوم طبیعی به معنی اعم در قرون اخیره شد، از تعلیمات و ابتكارات قرآن نیست؟ (4) و همچنین در همه طرق علمی و ادبی و همه شئون حیاتی قرآن راهنما به طریقه اقوم است. در این صورت قطعی و یقینی است كه در موضوعات اختصاصی قرآن باید از راه و روش قرآن پیروی كرد و این كتاب را مقتدا و پیشوا ساخت و استعمال و استدلال قرآن را مورد توجه قرار داد و در آیات مربوطه تدبر و تفكر كرد و از نور قرآن اقتباس و استضائه كرد و از روح قرآن و معنویتش كمك خواست و از نازلكننده قرآن توفیق طلبید و این است راه و روش ما در این كتاب، اما نقل اقوال دانشمندان و فلاسفه خودی و بیگانه فقط بهمنظور تأیید نظرات و استنباطهای ماست. بهعلاوه خواستهایم به شیفتگان فرهنگ و دانش غرب بگوییم دانشمندان منصف و محقق آن سرزمین نیز در مقابل علوم قرآن و حقایق و معارف اسلام سر تعظیم و تسلیم فرود آوردهاند كه: «الفضل ما شهدت به الاعداء.»
ما در این تألیف كوشش فوقالعاده كرده و رنج بسیار برده و اهتمام داشتهایم كه مطالب در عین حال كه برهانی و مستدل است، روشن و واضح باشد و امیدواریم با خواندن این كتاب خواننده گرامی همینقدر كه سر عناد و لجاج ندارد و تا اندازهای حقطلب و حقیقتپذیر باشد، خواه بهكلی بیدین و خواه سستعقیده به بركت قرآن كه در پرتوش راه یافتهایم و به بركت آیات كریمهای كه در این كتاب تفسیر و تشریح شده است، به روشنی حقانیت ادیان و شرایع الهی و صدق انبیا را بفهمد و بپذیرد و نزول وحی و وقوع معجزات را به آسانی تصدیق كند و برایش قطعی و مسلم و بدیهی شود كه نجات بشر از این همه مهالك، مفاسد و جنایات هولناك و شیوع فحشا و منكرات كه زندگی را بدانسان بر همگان سخت و تلخ كرده كه حتی در ممالك مترقی و متمدن بیماریهای روانی شایع و مصرف مواد مخدر در ازدیاد است و انتحار روزافزون.
خلاصه نجات بشر عصر فضا از این جهنم سوزانی كه به راهنمایی عقل و علم و به كمك صنعت و ماشین برافروخته است جز با پناه بردن به سایه دین ممكن و میسر نیست و فقط در پرتو دین خواهد توانست به سعادت حقیقی برسد... و امروز دین حق موجود و كتاب وحی محفوظ جز اسلام و قرآن نیست.
مؤلف فرزانه كتاب وحی و نبوت با تألیف این اثر فاخر بهواقع راهی تازه را به روی سالكان طریق معرفت و آنان كه در تكاپوی حقیقت و سعادت واقعی هستند گشوده است و همچنان كه خود در پایان كتاب ضمن بحث اتمام نعمت تأكید و تكرار فرموده است كه: «چاره منحصر به فرد بشر روی آوردن به خدا و بازگشت به دین است و بس.» سرانجام با استدلالی قوی و خردپذیر راه وحی و انبیا را بزرگترین موهبت و نعمت الهی به نوع انسان و تنها طریق نجات و رستگاری فرزند آدم از گمراهیها معرفی كرده و به راستی كه مدعای خویش را با شایستگی كما هو حقه به اثبات رسانیده و با این عبارات حسن ختامی را به كتاب خود بخشیده است: «... بهطور كلی همه چیز در پرتو دین خیر است و منشأ خیر و در سایه كفر شر است و مایه شر... چاره منحصر به فرد بشر روی آوردن به خدا و بازگشت به دین است و بس و امروز دینی جز اسلام وجود ندارد و كتاب وحیای جز قرآن محفوظ نمانده است و درك حقایق اسلام و دریافت تعالیم عالیه قرآن جز از طریق عترت طاهره كه عدل قرآن هستند ممكن و میسر نیست.»
پینوشتها:
1ـ این نوشتار در سال گذشته توسط استاد فقید دكتر حسین رزمجو به اینجانب اهداء شد كه سالروز درگذشت استاد شریعتی را برای انتشار آن مناسب دیدم. روان هر دو استاد فقید آمرزیده باد/ محمدرضا كائینی
2ـ سوره اسرا، آیه 9
3ـ ص 414 كتاب
4ـ ص 417 كتاب
منبع: روزنامه جوان - شماره 4789 - شنبه 28 فروردین 1395
|