
حجتالاسلام والمسلمين دکتر محمدرضا نوراللهيان
زنده ياد استاد سيد هادي خسروشاهي از نوادر شخصيتهاي فرهنگي و بينالمللي شيعه بود که از نوجواني جهاني ميانديشيد.
حجتالاسلام والمسلمين محمدرضا نوراللهيان، رئيس سابق مدارس و حوزههاي علميه خارج از کشور، در گفتوگو با ايکنا، با اشاره به سابقه آشنايي خود با حجتالاسلام والمسلمين خسروشاهي اظهار کرد: بيش از 50 سال قبل بنده با آثار قلمي ايشان در مورد سيدجمال الدين اسدآبادي، حسنالبناء، اخوانالمسلمين، مسلمانان لبنان و مصر و تحولات فکري و مبارزاتي در ترکيه و بالکان، خاورميانه، فلسطين، لبنان و ... آشنا شدم. همچنين از طريق مجلاتي مانند مکتب اسلام و نوشتهها و ترجمههايش، انديشههاي آن مرحوم را بيشتر شناختم.
وي افزود: حدود 45 سال قبل که هنوز از حوزه مشهد به قم منتقل نشده بودم، درصدد ديدار با ايشان بودم. اولين ديدارم در مرکز بررسيهاي اسلامي ايشان در قم ميسر شد. اين ارتباط تا زمان سخنراني بسيار خوبي که در حدود يک ماه گذشته (نيمه بهمنماه سال جاري ) در کتابخانه ملي با حضور بيش از 600 نفر از فرهنگدوستان و فرهيختگان داشتند، تداوم يافت. توصيه ميکنم که خبرگزاري ايکنا اين سخنان را که آخرين سخنرانيهاي عمر ايشان محسوب ميشود، براي آشنايي بيشتر مردم با افکارشان به صورت کامل منتشر کند. بعد از اين سخنراني، خدمت ايشان رفتم و در مورد تداوم کارهاي مشترک با هم صحبت کرديم.
فرزند علم و اجتهاد
نوراللهيان با بيان اينکه استاد خسروشاهي از بيت علم برخاست و فرزند علم و اجتهاد، يعني آيتالله سيدمرتضي خسروشاهي بود، اظهار کرد: منطقه «خسروشاه» فاصلهاي يکساعته با تبريز دارد، ولي از اين منطقه رجال و شخصيتهاي بزرگي از جمله مرحوم سيدمرتضي خسروشاهي برخاستند که با بزرگاني مانند علامه اميني و آيتالله خويي معاصر بودند.
اين پژوهشگر علوم اسلامي افزود: رشد و تربيت اين مرد در بيتي بود که بزرگمنشي، ارتباط با اهالي قلم، رجال و علما مشهود بود؛ عکسهاي نوجواني ايشان با بزرگاني مانند امام موسي صدر و بسياري از شخصيتهاي برجسته قرن اخير در اختيار است؛ قلم او را که دنبال ميکنيم، مشخص ميشود که از ابتدا به فکر ترجمه انديشههاي معاصر که از مغرب عربي و ديگر بلاد ميرسيد، از جمله علامه کاشفالغطاء بوده است و تدوين مذاکرات «هانري کربن» با علامه طباطبايي را دنبال ميکرد. معرفي کتاب «شيعه در اسلام» علامه طباطبايي از شاهکارهاي قلمي استاد خسروشاهي بود. او آقامنش و بزرگانديش بود و در خانوادهاي رشد کرد که دائماً محل تردد اهل علم و فرهنگ و مبارزان سياسي بزرگ بود و افرادي با زبانهاي مختلف به اين منزل رفتوآمد داشتند؛ لذاست که فوت ايشان اين گونه شعاع پيدا کرد و واقعاً ضايعه بزرگ و فراموشناشدني است. اميدواريم سبب از بين رفتن اسناد مهمي که بايد نشر مييافت، نشود.
دادوستد علمي با بزرگان
وي تصريح کرد: علامه حکيمي او را فرهنگبان کوشا ناميد. استاد خسروشاهي از سال 1332 وارد قم شد و تا اواخر عمر با اغلب مجلات اسلامي مرتبط بود؛ مقاله ميداد و مصاحبه ميکرد و انديشه هدفمندش را در مدت اين 66 سال بروز و ظهور داد؛ او با کساني مانند حضرت امام خميني(ره)، آيتالله حاج آقا مصطفي خميني و حاج آقا احمد خميني، مرحوم نواب صفوي، دکتر محمد مصدق، آيتالله ابوالقاسم کاشاني، آيتالله سيدعلي خامنهاي، مهندس مهدي بازرگان، استاد محمدتقي شريعتي، امام موسي صدر، شهيدان علي شريعتي، دکتر بهشتي،هاشمينژاد و از همه بيشتر آيتالله طالقاني و مراجع عظام آيات شريعتمداري و مرعشي نجفي و گلپايگاني و سيدمحمدهادي ميلاني در خراسان مرتبط بود و با همه آنان در دادوستد علمي بود. کسي که در چنين فضايي رشد ميکند، ميتواند بزرگمنش و جهاني بيانديشد.
وي ادامه داد: گاهي انسانها بزرگ هستند، ميگويند، مينويسند و مصاحبه ميکنند و بهره علمي براي ديگران دارند، ولي انديشه آنان جهاني نشدهو تنها فرهنگ محدوده خود را شناسايي کردهاند؛ يعني در حوزه مسجد، محراب، مريدان و افراد متدين حاضر در نماز جماعت که با آنها مرتبط هستند، ولي خسروشاهي شخصيت فرهنگي شيعي در ابعاد بينالمللي داشت.
ژرفنگري در مورد شخصيتها
اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به سيدجمالپژوهي حجتالاسلام خسروشاهي اظهار کرد: زبان او ترکي آذري بود، ولي ترکي استانبولي را فراگرفت تا بتواند با انديشههاي سيدجمالالدين آشنا شود، لذا سيدجمالپژوه بزرگي شد و ميتوانم مدعي شوم که فرد ديگري به مثابه وي پيدا نميشود که تا اين ميزان از لحاظ مثبت و منفي در مورد سيدجمال تحليل کرده و سند جمع کرده باشد؛ او مرد ميدان اين تحقيق بود و بدون يکجانبهنگري و به شکل منطقي، مؤمنانه و منصفانه در مورد سيدجمال قضاوت کرد و جنبه منفي و مثبت وي را بررسي کرد؛ خسروشاهي اهل کاوش علمي، تحقيق و ژرفنگري در مورد شخصيتها بود.
نوراللهيان بيان کرد: مرحوم خسروشاهي به زبان انگليسي مسلط بود و مطالب خبرنگاران خارجي را براي مراجع در قم و نيز خبرنگاران ترجمه ميکرد؛ وي انديشههاي امام(ره) را براي خبرنگاران غربي ترجمه ميکرد. وي چنان پرآوازه در مصر، لبنان و عراق بود که مصاحبههايش به عربي از 50 سال قبل منتشر ميشد و در کشورهايي مانند مصر، تونس، الجزاير
و ... کارهاي علمي و فرهنگي داشت؛ همچنين وقتي در رم بود، زبان ايتاليايي را فراگرفت و يک مرکز اسلام شيعي را در رم تأسيس کرد که کار بسيار بزرگي در سرزمين و مهد مسيحيت بود، جايي که پاپ بنديکت شانزدهم و پاپ ژان پل دوم و هزاران کشيش و کاردينال حضور داشتند. رويکرد بينالادياني و بينالمذاهبي داشت که ارتباط ميان مسيحيت و جهان اسلام را او رشد داد.
ارتباطات فرهنگي بين اسلام و مسيحيت
وي با بيان اينکه حجتالاسلام خسروشاهي در زمينه مسيحيت، يهوديت و مذاهب ديگر تحقيقات علمي داشت، اظهار کرد: در نوجواني چهره مسيحيت را از قلم خسروشاهي شناختم؛ او بود که به جاي لعن، بدگويي و زشت جلوه دادن انديشههاي ديگران يا پيروان انجيل، منطق تثليث و شناخت مسيحيت و آشنايي با واتيکان را عهدهدار بود و از آن سوي قرآن و نهجالبلاغه را به دنياي مسيحيت معرفي نمود.
اين محقق ديني بيان کرد: اينجانب در مصاحبهاي لقبي به ايشان دادهام که پيش از آن به علامه عزيزالله عطاردي داده بودم که اتفاقاً ميان اين دو بزرگوار، دوستي برقرار بود؛ بنده گفتم که علامه عطاردي مارکوپولوي اسلامي بود و ايشان وقتي اين مصاحبه من را با ايکنا ديدند از اين تعبير خندان شدند. چون عطاردي از رود سيحون و جيحون(دره فرغانه) تا اقصي نقاط ساحل اقيانوس اطلس را سفر کرده بود؛ به تعبير خودشان از خليج فنلاند تا خليج بنگال و سمرقند، بخارا، مرو، هرات، بلخ و ... تا فرانسه و ايتاليا را مورد به مورد براي تحقيق و جستجو در مورد نسخ خطي مربوط به تمدن اسلامي گذر کرده بود.اين مدرس حوزه و دانشگاه تصريح کرد: مرحوم خسروشاهي ده برابر بيشتر از ايشان سفر کرد و تنها ميتوانم او را به ابنبطوطه مورخ و سياح اسلامي تشبيه کنم که همواره در سفر، مباحثه، مصاحبه و گفتوگو با رهبران اديان در بلاد مختلف بود؛ ايشان در کنفرانسهاي مختلف در آلمان، ايتاليا، جنوب شرق آسيا، ازبکستان، فيليپين، روسيه و ساير کشورها دعوت ميشد و سخنراني ميکرد.
ابنبطوطه ايراني
نوراللهيان با بيان اينکه وي چند سال در مصر نماينده فرهنگي ايران بود و در کنفرانسهاي مختلف حضور داشت، تصريح کرد: ايشان همچنين در ترکيه، افغانستان، لبنان، عربستان، سوريه، اندونزي، مالي و ... جلساتي علمي داشت و در هر کدام از اين مناطق اثري علمي برجاي گذاشت و با نشريههاي محلي مصاحبه ميکرد. همچنين اتفاق ميافتاد کتابي از بزرگان آن بلاد براي ترجمه و يا از کتب اسلامي مانند نهجالبلاغه، آثار علامه طباطبايي، شهيد مطهري و بزرگان فکري به ويژه امام خميني(ره) براي آنان ترجمه و منتشر ميکرد.
وي افزود: براي اين شخصيت به دلائل ذکر شده، بايد سفرنامهاي مانند ابنبطوطه مغربي بلکه در مجلدات به مراتب بيشتري نوشته شود؛ به فرزند گرامي ايشان که فردي فاضل و متدين هستند، عرض کردم که اگر سفرنامه ابنبطوطه دو جلد شده است، سفرنامه ابنبطوطه ايراني (سيدهادي خسروشاهي) ميتواند در بيش از چند جلد نوشته و منتشر شود.
سفرهاي علمي و مکاتبهاي
نوراللهيان با اشاره به اينکه حجتالاسلام خسروشاهي علاقمند به زبان فارسي بود و روان مينوشت، تصريح کرد: از سال 1332 مطالب ايشان در مجلههايي از جمله «درسهايي از مکتب اسلام» و «مکتب تشيع» که آيتاللههاشمي رفسنجاني، حجتالاسلام والمسلمين علي حجتي کرماني و شهيد باهنر و بزرگان ديگري يا مسئوليت آنرا داشته و يا در آن مطلب مينوشتند، چاپ ميشد؛ يکي ديگر از ويژگيهاي آن مرحوم، حساسيت بالا در مورد سرنوشت مسلمين در کشورهاي ديگر مانند کشمير بود و من در نوجواني کتابي از ايشان در مورد کشمير خواندم که در نگاه من نسبت به شبه قاره مؤثر بود.
نوراللهيان با بيان اينکه وي شخصيتي سندي مانند علامه حکيمي داشت، اضافه کرد: استاد خسروشاهي سند نگهدار بود و آن قدر سفر کرده بود که رَحاله (فردي که خيلي زياد سفر ميکند) شده بود؛ البته سفرهاي مکتوب هم کم نداشت؛ يعني دائماً از ايران با انديشمندان ديگر کشورها مکاتبه داشت. استاد خسروشاهي چون با زبانهاي انگليسي، ايتاليايي، عربي و ترکي آشنا بود، سفرهاي مکاتبهاي زيادي داشت و در کنفرانسهاي کشورهاي مختلف در سطحي بالا حضور مييافت و سخنرانيهاي عالمانه داشت.
فدايي انتشار انديشه تشيع
وي اظهار کرد: او با استاد الطيب، رئيس فعلي الازهر، ديدار داشت و به منزل همديگر ميرفتند. همچنين با شيخ محمود شلتوت مکاتبه داشت. ايشان به همراه مرحوم شيخ محمدتقي قمي ـ نماينده فاضل و فهيم آيتالله العظمي بروجردي که مرد گمنامي است و معتقدم خبرگزاري ايکنا بايد از او تجليل کند ـ در تقريب مذاهب که آيتالله بروجردي پيشگام آن بود، نقش بسزايي داشت. مرحوم محمدتقي قمي تفسير «مجمعالبيان» طبرسي و «تبصرةالمتعلمين» علامه حلي و چند اثر ديگر را به الازهر مصر معرفي کرد و در آنجا منتشر شد.
وي افزود: مرحوم خسروشاهي از سال 1362 مرکز بررسيهاي اسلامي را در قم تأسيس کرد و جريدهاي به نام «بعثت» داشت که خواندني است که (با اين وضع تنگناهاي کاغذ و چاپ) به شماره نزديک به 1000 رسيده است. در آن نشريه انديشه کساني را که لازم مييافت نشر ميداد، ولو اينکه اين افراد در آفريقا، اروپا، ژاپن، چين و... بودند؛ به همين دليل وقتي به کتابخانهاي در آفريقا هم برويم، ميبينيم که آثاري در قالب کتاب يا مقاله از استاد خسروشاهي موجود است. ايشان همچنين آثاري مانند «الامام علي(ع) صوت العدالة الانسانية» را ترجمه و در 5 جلد منتشر کرد. جالب اينکه اين 5 جلد را تا همين يکي دو سال قبل در کتابفروشي «کلبه شروق» در قم با قيمت 22 هزار تومان ميفروختند که قيمت بسيار پاييني داشت و به گفته خودشان قصد درآمدزايي از اين کار نداشتند. اين کار نشان ميدهد که آقاي خسروشاهي فدايي انتشار انديشه تشيع و امام علي(ع) بود. همين کلبه شروق در حالي که يک کتابفروشي وسيع، مدرن و ابتکاري است، مرکز و پاتوق اهل فرهنگ شد.
نوراللهيان با بيان اينکه آيتالله بروجردي که مرجعيت شيعه به ايشان منتهي شد از کتاب ايشان و خود شخص ايشان تجليل کردند، تصريح کرد: با مرحوم سراج انصاري که مبارزات زيادي عليه بهائيت داشت، همکاري کرد. همچنين با استاد سيدغلامرضا سعيدي که اهل بيرجند بود، قلم و فکر نزديکي داشتند. با مجلات و روزنامهها به خصوص روزنامه اطلاعات (به علت اينکه روزنامه وزين و متعادلي است) ارتباط داشت؛ البته ارتباط ايشان با روزنامه اطلاعات، علمي بود و بايد از آقاي دعايي تقدير کنيم که نوشتههاي ايشان را همواره در صفحات خوب روزنامه چاپ کردند و به ديد علاقهمندان آن موضوع رساندند.
صحيفه سجاديه؛ زبان مشترک اسلام و مسيحيت
وي با بيان اينکه نسل علمي معاصر، دانشگاهيان و حوزويان و نسل طرفدار ايران سربلند و سرافراز بايد به جاي عزاداريهاي رايج به معرفي انديشههاي متعالي بزرگاني مانند ايشان بپردازند، اظهار کرد: در خاتمه مصاحبه تمايل دارم که اين مطلب را بيان کنم که آن مرحوم بعد از انقلاب دو سال نماينده امام(ره) در وزارت ارشاد شدند و بنده گلايهاي داشتم که همين جا متذکر ميشوم که ايشان آقايان حجج اسلام سلمان غفاري، محمدهادي عبدخدايي، محمد مسجدجامعي، مصطفي بروجردي و طاهر رباني سفيران ايران در واتيکان بوديد، ولي صحيفه سجاديه به زبان ايتاليايي تا اين اواخر ترجمه نشد؛ اين در حالي است که مهمترين زبان مشترک ميان ما و مسيحيت همين زبان دعا و نيايش است و صحيفه انجيل اهل بيت(ع). همانگونه که انجيل عيسويان کتاب دعا و نيايش است.
نوراللهيان در پايان تصريح کرد: بيشترين خدمت به صحيفه را آيتالله سيدمجتبي موسوي لاري داشتند و با واتيکان در اين ارتباط مکاتباتي انجام دادند که منجر به اين شد که فرستنده راديويي سراسري واتيکان از نيايشهاي صحيفه سجاديه بهره بگيرد. خوشبختانه در اين سالهاي اخير فرزند اين استاد عاليقدر احمد مهدوي دامغاني که عمر گراميشان مستدام باد، يعني فريده مهدوي دامغاني، ترجمه کامل صحيفه سجاديه را به زبان ايتاليايي به منصه ظهور رساند.
|